تب و تاب برندسازی در این روزها بر کسی پوشیده نیست ولی باید خیلی مراقب باشیم که این سوز و گداز برای قرارگیری در بین برندهای معتبر، تمامیت سازمان ما را به ورطه نابودی نکشاند. یکی از مهمترین معضلاتی که این روزها به طور مکرر با آن مواجه میشوم، استفاده از یک مدل ثابت (شما بخوانید یک نسخه ثابت) برای انواع پروژههای برندینگ است. عزیز دلم، میدانم از نظر ما ایرانیها همه مردم دنیا با کمبود عقل و شعور مواجه هستند ولی بالاخره حتماً یک موضوعی بوده است که در دنیا برای پروژههای مختلف، مدلهای مختلفی هم ایجاد گشته است. در حال حاضر، برای طراحی هویت سازمان، محصول، خدمات، شهر، شخص، فروشگاه و … مدلهای مختلفی وجود دارد و اینگونه نیست که شما یک مدل دست بگیرید و تمام برندهای عالم را به بهشت برین رهنمود نمایید.قصد دارم در این مقاله به طور کامل در مورد برندسازی محصول توضیح دهم و بگویم که اولاً برندینگ محصول چه تفاوتی با سایر روشهای برندسازی دارد و ثانیاً چگونه باید برای برندسازی محصولاتمان برنامهریزی کنیم؟یکی به داد این فرزند یتیم برسدمدلی برای طراحی هویت سازمان وجود دارد که به VCI معروف است و در مقاله برندسازی سازمانی ، به طور کامل در مورد آن توضیح داده ام. به طور کلی، سه پارامتر اصلی بر روی هویت یک سازمان تاثیرگذار هستند. چشمانداز سازمان (Vision) فرهنگ سازمان (Culture) تصویر سازمان (Image)اما وقتی شما میخواهید یک محصول را انتخاب کنید، نه کاری به چشمانداز آن سازمان دارد و نه به فرهنگ کارکنان آن سازمان. به عنوان مثال تصور کنید میخواهید بروید داخل فروشگاه و از گروه ادویجات، یک محصول مانند فلفل قرمز یا زردچوبه خرید نمایید. برندهای مختلفی در پیش رو شما قرار دارد. چشم شما ناگهان به سمت برند «برتر» جلب میشود.اگر شما بخواهید این برند را انتخاب کنید تنها و تنها بر اساس تصویری که از این برند در ذهنتان دارید انتخاب میکنید. اگر تصویر شما از برند «برتر» مثبت باشد، شما این برند را انتخاب مینمایید و اگر تصویر مناسبی از این برند نداشته باشید این برند را کنار میگذارید. در لحظه تصمیم و انتخاب شما، نه کارکنان برند «برتر» حضور دارند و نه شما خب,برندینگ محصول, راه برندسازی محصول, روش برندسازی محصول ...ادامه مطلب
آن چیز که تنها هویت بصری نیستشاید یکی از اولین معماهای جدی حوزه برندسازی را بتوان به مفهوم «هویت برند» اطلاق نمود. با یک جستجوی ساده در گوگل به انبوهی از مطالب در مورد هویت برند دست مییابیم که سوالاتی نظیر «هویت برند چیست؟»، «داشتن هویت چه کمکی به برند ما میکند؟» «چه تفاوتی بین هویت برند و تصویر برند وجود دارد؟»، «چگونه برای برند خود هویت طراحی کنیم؟» و … پاسخ میدهند.متاسفانه بخش عمدهای از مطالب موجود، هویت برند را تنها محدود به هویت بصری کردهاند و تنها از رویکرد هویت بصری به موضوع نگاه کردهاند. به نظرم دلیل اصلی این موضوع انتشار کتاب طراحی هویت برند نوشته آلینا ویلر است. این کتاب خوب توسط دکتر مهدی جلالی ترجمه و توسط انتشارات سیته به چاپ رسیده است. نگاه ویلر به هویت برند، تنها نگاه هویت بصری است و در کتاب خود در گام سوم، عناصر هویت برند را محدود به عناصری بصری مینماید. در این نوشته قصد دارم معنی و مفهوم اصلی هویت برند را شرح داده و مدلهای طراحی هویت برند را بیان نمایم.هویت برند چیست؟حالا برسیم به اصل موضوع، اینکه هویت برند چیست؟ قبل از اینکه بخواهم هویت برند را تعریف کنم، به ذهنم رسید که نتیجه یک تحقیق علمی را بیان کنم. در دهه 90 میلادی دو خانم به نامهای مارگارت مارک (کارمند شرکت تبلیغاتی Y&R) و کارل پیرسون (استاد روانشناسی دانشگاه) از طرف شرکت تبلیغاتی Young & Rubicam مامور به این موضوع شدند که روی ارزش ویژه برند تحقیق کنند. این دو در طی تحقیقات خود متوجه شدند که مردم با برندها مانند سایر انسانها برخورد میکنند، یعنی اگر ما برای یک انسان، شخصیت، رفتار، کلام و … را در نظر میگیریم، همین کار عیناً برای برندها نیز انجام میدهیم. با اینکه این دو از ابتدا قصد تحقیق روی مفهوم ارزش ویژه برند را داشتند ولی در ادامه این تحقیق تغییر کرده و روی مفهوم شخصیت برند متمرکز شد. حاصل نتیجه تحقیق این دو کتابی است به نام قهرمان و عاصی. اینجا نمیخواهم در مورد شخصیت برند صحبت کنم و در سایر مطالب به آن پرداختهام.با اینکه تحقیقات مارک و پیرسون سالها بعد از ارائه مفهوم هویت برند صورت گرفته است ولی من همیشه برای,برندسازی, تاریخچه هویت برند, تصویر برند, کتاب هویت برند, گامهای طراحی هویت برند, مدلهای هویت برند, مقاله هویت برند, هویت برند, هویت برند چیست ...ادامه مطلب
معماری قرن را با هم بشکافیممعمولاً وقتی شروع مبحثی با یک پرسش آغاز می گردد، چه شنونده باشم و چه گوینده، برایم جذابیت بیشتری دارد. پس سعی می کنم در این نوشته که مربوط به برندینگ یا همان برندسازی چیست هست نیز یک پرسش را مطرح کرده و به دنبال پاسخ آن بگردم. Al Ries در کتاب معروف The 22 Immutable Laws of Branding، در قانون شماره 7 که به نام قانون کیفیت مشهور است، نتیجه مطالعه ای از نشریه consumer report magazine را مطرح می کند. در این مطالعه که روی 16 نوع از اتومبیل های کوچک صورت گرفته بود، بهترین اتومبیل از نظر کیفیت، جایگاه دوازدهم فروش را به خود اختصاص داده بود و به ترتیب دومین و سومین خودروِ با کیفیت نیز در جایگاه های نهم و شانزدهم جدول فروش قرار گرفته بودند.شاید اگر این مطالعه برای یک نشریه معتبر نبود امکان این که کمی نسبت به آن تردید داشته باشیم وجود داشت. چگونه ممکن است اتومبیلی با بهترین کیفیت، در رده آخر فروش قرار گیرد؟ آیا معیارهای دیگری در تصمیم گیری ما انسان ها وجود دارد که نه تنها بر تصمیم ما تاثیر جدی می گذارد، بلکه خود نیز آن غافل می باشیم. آیا دانش برندینگ همان کیمایی نیست که بشر سال ها در جستجو آن بوده تا هر چیز بی ارزشی را ارزشمند نماید؟ آیا واقعاً این امکان وجود دارد که هر کالای بی ارزشی را به کمک دانش برندینگ به یک هویت با ارزش تبدیل کرد؟اینها تمام سوالاتی است که قصد دارم پاسخ آنها را کشف کنم. البته به نظرم قبل از پاسخ دادن به این سوال که برندینگ یا همان برندسازی خودمان چیست؟ ابتدا باید به این سوال پاسخ بدهم که چرا مجبورم به پرسشی پاسخ دهم که هزاران جواب برای آن ارائه شده و با یک جستجوی ساده در گوگل و سایر موتورهای جستجو هزاران وب سایت شما را به پاسخ این پرسش رهنمود می نمایند.ساده ترین دلیلی که می توانم برای این کار بیاورم این است که من در حوزه برندینگ از طریق مدل ها آموزش دیده و فعالیت می کنم. منظورم از مدل این است که وقتی می خواهید یک پروژه برندینگ انجام دهید فارغ از اینکه از کدام مدل استفاده می کنید، برای سازمان برندسازی می کنید یا برای محصول، برای شرکت خدماتی پروژه انجام می دهید و یا برای شرکت محصول محور و یا هر حالت دیگری، باید یکسری ورودی به مدل خودتان بدهید و در نهایت خروجی مورد نظر خورد را دریافت نمائید.این همان کاری است که شرکت ها,,,برندینگ, برندینگ چیست, چالش پپسی, قدرت برند سازی, مقاله برندسازی ...ادامه مطلب
جایی برای بی شخصیتها نیستاین نوشته در مورد فلسفه و چرایی شخصیت برند است، اگر حوصله خواندن آن را نداشته و تنها میخواهید با مدلهای طراحی شخصیت برند آشنا گردید بهتر است دو مقاله من که مدل آرکتایپ ها و مدل جنیفر آکر را توضیح میدهد را مطالعه نمایید، ولی اگر علاقهمند به دانستن چرایی و فلسفه شخصیت برند هستید، این نوشته میتواند نگرش مناسبی به شما ارائه نماید.اگر جرأت این را نداشته باشم که بگویم مهمترین ولی حتماً شهامت این موضوع را در خود میبینم که بیان کنم یکی از مهمترین شاخصهای برندسازی موفق، توجه به شخصیت برند است.پروژهای را سراغ ندارم که در آن از شخصیت برند سخن به زبان آورده باشم و کارفرما نگاه خیره به من نداشته باشد (اکانت منیجرها میدانند کدام نگاه را میگویم)، کافرما ابتدا کمی به اسلایدها نگاه میکند و بعد از اندکی تعلل، به من میگوید: «شخصیت برند دیگر چیست؟».به او میگویم شخصیت برند بدین معناست که برندها نیز مانند انسانها دارای شخصیت میباشند و شما برای رسیدن به ساحل آرامش برندسازی باید شخصیت برند خود را مشخص نموده و در راستای آن حرکت کنید.اینجا دیگر اوج درگیری است و عدهای از کارفرمایان که صراحت بالایی دارند، میگویند که: «این مسخره بازیها دیگر چیست؟ شخصیت برند کجا بود عمو جان؟ ما یک عمر در این بازار سابقه داریم و تا به حال نشنیده بودیم که بگویند برندها هم شخصیت دارند؟ …»آموزش برندسازی از زبان شغالهابعید میدانم در بین ما شخصی را بتوان یافت که با نام «کلیه و دمنه» آشنایی نداشته باشد، همان اثر ادبی که در دبیرستان و یا شاید راهنمایی به ما آموزش داده بودند. کلیله و دمنه اثری که اصلیت آن را به هند نسبت میدهند و در مورد نویسنده آن نیز بحث و جدل فراوان است، فلسفهای دارد که در اینجا بسیار برای موضوع بحث ما راهگشاست.در این کتاب، صفات انسانی به حیوانات منتسب شده و شخصیت اصلی داستان نیز دو شغال به نام کلیله و دمنه میباشند. این کتاب پر از پندهای خردمندانه است که از زبان حیوانات بیان میشود.سوال مهم در اینجا این نیست که آیا حیوانات واقعاً شخصیت انسانی را دارا می&z,انواع شخصیت برند, برندسازی, طراحی شخصیت برند, مدل های شخصیت برند ...ادامه مطلب
چگونه با یک مشاوره برندینگ ( مشاور برندسازی ) همکاری نمائیم؟قبل از اینکه شروع به مطالعه متن زیر کنید، باید این نکته را با شما در میان بگذارم که مطلب زیر در مورد دانش برندسازی نیست و آگاهی شما را در مورد برندسازی افزایش نمی دهد بلکه در مورد فرآیند مشاوره برندسازی است به این معنی که اگر قصد استفاده از خدمات مشاوره برندینگ را دارید، چگونه می توانید مشاوره برندسازی مناسب دریافت نموده و به برندسازی مجموعه خود یاری رسانید.در ابتدای این نوشته قصد داشتم در مورد اهمیت مشاوره برندسازی و چرا اینکه حتماً باید یک مشاوره برندینگ (برندسازی) به صورت بلندمدت، تاکید می کنم بلندمدت در کنار کسب و کار خود داشته باشیم چند سطر بنویسم که یادآوری داستانی که سال ها قبل مطالعه کرده بودم، کاملاً مرا از نوشتن در مورد اهمیت مشاوره برندسازی منصرف نمود. داستان در مورد مردی است که به سراغ یک چوپان می رود.می گویند روزی چوپانی در یک مرغزار مشغول چراندن گله گوسفندان خود بود که ناگهان یک ماشین زیبا وارد مرغزار می شود. مردی از آن اتومبیل پیاده می شود که کت و شلواری گران قیمت بر تن داشته و واکس کفش هایش تمام مناظر مراغزار را در خود منعکس می کرد. آن مرد به چوپان می گوید اگر به تو بگویم دقیقاً چند عدد گوسفند داری، یکی از آنها را به رایگان به من خواهی داد؟چوپان می پذیرد و سپس مرد لپ تاپ خود را بیرون آورده و به وسیله اینترنت تلفن همراه خود، به سایت ناسا وصل می شود و با استفاده از GPS و نوشتن فرمول های محاسبه ریاضی در اکسل، به چوپان می گوید: «شما در اینجا دقیقاً 1586 گوسفند دارید».چوپان عدد را تایید می کند و به مرد می گوید طبق توافق مان می توانی یکی از گوسفندان را بر داری سپس وقتی مرد یکی از حیوانات را بر می دارد و در خودرو خود قرار می دهد، چوپان از او می پرسد اگر به تو بگویم که شغلت چیست، گوسفند مرا پس خواهی داد؟مرد می پذیر و چوپان به او می گوید:تو یک مشاور هستیمرد به او می گوید: «درست گفتی ولی به من بگو چگونه این موضوع را حدس زدی؟». چوپان به او می گوید:ساده است، اولاً بدون اینکه کسی از تو خواسته باشد، به اینجا آمدیثانیاً برای پاسخ دادن به سوالی که من جوابش را از قبل می دانستم، طلب مزد کردیثالثاً، هیچ چیز در مورد کسب و کار من نمی دانی زیرا به جای گوسفند، سگ مرا برداشتیفارغ از ای,,,شرح وظایف مشاور برندینگ, مشاوره برندینگ چیست, وظایف مشاور برندسازی, وظایف مشاور برندینگ ...ادامه مطلب
برای ساخت یک برند موفق چه گام هایی لازم است؟یکبار در فضای مجازی جملهای خواندم که هنوز هم نمیدانم از نظر منطقی جمله صحیحی میباشد یا خیر ولی به هر حال اینجا مینویسم و سعی میکنم برداشت خودم را نیز یادداشت کنم. «نیاز، مادر تمام اقدامات است».این جمله تقریباً جمله درستی است البته نمیگویم همیشه و برای همه افراد، زیرا افراد مختلفی را میشناسم که به بعضی از مسائل نیاز شدید دارند ولی در عین حل اقدام خاصی هم برای برطرف کردن آن نمیکنند. به هر حال اگر بپذیریم که این جمله معمولاً جمله درستی است، میرویم سراغ این مقاله یعنی مراحل برندسازی .مراحل برندینگ مرحله 1 برندسازی – تحقیقات بازاربه طور کلی گام اول برندسازی در جامعه ما به دو شکل اجرا میشود. آن چیزی که معمولاً مرسوم است و بیشتر سازمانها از آن استفاده میکنند (و به همین علت هم اکثر پروژههای برندینگ شکست میخورد و ما به اندازه انگشتان یک دست برند قدرتمند نداریم)، طراحی هویت بصری است.تحقیقات بازار معمولاً دشوارترین قسمت فرآیند برندسازی است. زیرا شما یا باید دائماً پرسشنامه پر کرده و یا به یکی از روشهای کیفی، ذهن مخاطبین خود را تخلیه نمایید. دلیل اصلی که بیشتر سازمانها از انجام این مرحله منصرف میگردند، زمان و انرژیبر بودن این مرحله است. سایر مراحل برندسازی، معمولاً در دفتر کار و زیر کولر انجام میشود و تحقیقات بازار تنها مرحلهای است که باید محل و گرم و نرم خود را رها کرده و به قول بازاریها عرق بریزید.مرحله شماره 2 برندسازیخب آیا تحقیقات بازار به اتمام رسید؟ آیا از شر تحقیقات بازار رها شدیم؟ اگر ناراحت نمیشوید و سایت من را رها نمیکنید باید بگویم هنوز خیر و همچنان نیاز به تحقیقات داریم. بعد از بررسی مشتریان و فوائد مورد انتظار آنها، حال نوبت رقبا و بازار است که در تحقیقات ما مورد ارزیابی قرار گیرند.برندسازی هیچگاه در خلاء اتفاق نمیافتد، منظورم این است که شما همیشه باید نسبت به سایر رقبای خود یک برند قدرتمند داشته باشید و جایگاهی را در ذهن مشتریان فتح کنید که سایر رقبا از آن غافل بودهاند، پس بدیهی است که باید سایر رقبا را نیز مورد ارزیابی قرار دهیم. در این ,SWOT چیست, آموزش برندسازی, برند شدن, چگونه اسم برند بسازیم, چگونه یک محصول را برند کنیم, راه های برند شدن, صفر تا صد برند سازی, مراحل برند شدن, مراحل برندسازی لباس ...ادامه مطلب
برندسازی خدمات چیست؟یکی از جامعترین تعاریفی که افراد مختلف برای برند ارائه نمودهاند، عبارت است از:« برند یعنی ارائه وعده و تعهد به انجام آن »معنی این جمله این است که ما در برندسازی، به مخاطبین خود یک وعده داده و متعهد هستیم که در هر شرایطی، آن وعده را اجرایی نماییم. به عنوان مثال اگر مالک یک آموزشگاه زبان هستیم، ممکن است روی این موضوع تاکید نماییم که آموزش در این آموزشگاه کاملاً لذتبخش بوده و با استفاده از روشهای جدید Gamification، هیچ گونه خستگی در حین آموزش برای دانشپذیران احساس نمیشود. خب بعد از این موضوع، باید تمام عملیات، نیروی انسانی، تجهیزات فیزیکی و … باید در این راستا برنامهریزی گردند که این وعده محقق شود. اگر بخواهم کمی تخصصیتر صحبت کنم بهتر است دوباره رجوع کنم به مدل Burmann.همانطور که در مدل برمان نیز مشاهده مینمایید، هر برندی ابتدا برای خود یک هویت طراحی کرده و سپس بر اساس هویتی که دارد، دو اقدام اصلی انجام میدهد: ارائه وعده (Brand Promise): بخش اول تعریف برند (برند یعنی ارائه وعده) در این قسمت رخ میدهد. شما مدعی میشوید که لذتبخش ترین آموزش زبان را ارائه مینمایید، شما ادعا میکنید که بهترین خدمات زیبایی را فراهم میآورید و … این بخش از فرآیند برندسازی خدمات، بسیار ساده بوده و پیچیده نیست زیرا به راحتی میتوانید با استفاده از تبلیغات، روابط عمومی، نمایشگاه و … وعده خود را به گوش مخاطبین برسانید. رفتار برند (Brand Behavior): بخش دوم تعریف برند (تعهد به ارائه وعده داده شده) در این قسمت اجرایی میشود. در این بخش از فرآیند برندینگ خدمات، شما تمام منابع سازمان را به سمتی هدایت میکنید که وعدههای خود را عملیاتی نمایید. چه بخواهید برندسازی خدمات انجام دهید، چه برندسازی محصول، فروشگاه و … این بخش، سختترین قسمت کار است.امان از دست انسانهادلیل دشوار بودن برندسازی خدمات، وجود عاملی است که تاثیر بسیار بسیار بیشتری در این حوزه از برندسازی دارد و آن عامل هم چیزی نیست جز خود من و شما یعنی «نیروی انسانی». فرض کنید شما تولیدکننده مبلمان میباشید، مشتریان کمترین تماس را با نیروی انسانی,برند سازی خدمات, خدمات برندسازی, خدمات برندینگ, فرآیند برندسازی خدمات ...ادامه مطلب
مقدمه کوتاهی از برند چیست ؟در این مقاله هم قصد دارم کمی در مورد معنی برند چیست و تاریخچه و معنی برند ( Brand ) برای شما توضیح دهم. از آنجا که به وقت خود و دیگران به شدت حساس هستم باید این نکته را نیز بیان نمایم که این مقاله تا حدودی میتواند دانش کاربردی در اختیار شما قرار دهد و برخلاف سایر مقالات شما میتوانید بعد از مطالعه آن مفهوم کلمه برند و نگرش و دید مناسبی را دریافت کنید، این را گفتم که در انتهای مقاله، از دست من دلگیر نشوید ولی به هر حال معتقدم برای برندسازی مناسب، علاوه بر ابزار نیاز به فهمیدن مفهوم ها و نگرش مناسب نیز داریم.اتیمولوژی (Etymology) ( ریشه کلمه برند چیست؟ )به طور کلی میتوان گفت دانش برندسازی برخلاف سایر علوم کسب و کار مانند بازاریابی، رفتار سازمان، رهبری، فروش، منابع انسانی و … دانش جوان و نوپایی است و تقریباً از دهه 90 میلادی، کتب کلاسیک در این حوزه پدید آمد. به همین دلیل اکثر افراد تصور مینمایند که برندسازی یک پدیده کاملاً نوظهور بوده و قبل از تاریخ معاصر وجود خارجی نداشته است. اتیمولوژی دانش ریشه شناسی کلمات است که به نوعی زیرمجموعه دانش زبانشناسی قرار میگیرد. اتیمولوژی در واقع از ریشه یونانی Etymon به مفهوم «معنای واقعی» الهام گرفته است. اگر بخواهم کمی در مورد ریشه شناسی این واژه توضیح دهم باید به شما بگویم که Brand به معنای امروزی خود از واژههایی مانند Byan، Biean یا Brinnan از انگلیسی قدیمی (Old English) وارد انگلیسی میانه (Middle English) شده و به واژههایی مانند Bian یا Brond تبدیل گشته است.معنی این واژهها عبارت است از شعله آتش یا تکه چوب آتشینی که برای علامت گذاری بر روی حیوانات و اشیاء مختلف استفاده میشده است. هدف اصلی از این عمل، نشان دادن تمایز کالا و همچنین ایجاد اطمینان در خریدار به منظور دریافت کالا با کیفیت بوده است. از آنجا که این عمل (داغ گذاشتن روی حیوانات و اشیاء برای متمایز نمودن آنها از دیگران حیوانات و اشیاء) بیشتر توسط صنعتگران مورد استفاده قرار میگرفته است، بعدها این واژه وارد دنیای کسب و کار شد.تاریخ و کلمه برندنظرتان چیست سوار ماشین زمان شده و به 2700 سال پیش از میلاد مسیح سفر کنیم؟؟؟ اگر بخواهیم با هم قدم در تاریخ گذاشته و ,brand چیست, brand یعنی چه؟, برند چیست؟ pdf, عصر برندسازی, کاربرد برند چیست, معنی کلمه برند, مقاله brand, مقاله در مورد برند ...ادامه مطلب
خیلی فکر کردم که برای نوشتن در مورد انواع برند از کجا و چگونه آغاز کنم و هیچ داستانی به ذهنم نرسید جزء داستان پیرزنی که سالها پیش بین اقوام ما میزیست. یادش به خیر، اگر هر درد و کسالتی برای شما پدیدار میشد، راهحل اول و آخر این بنده خدا، عرق نعنا بود. خدایش بیامرزد، با اینکه به نظر ساده لوحانه به موضوع نگاه میکرد ولی بسیار دلسوز و مهربان بود و اگر تب میکردید، استرس و اضطراب در تمام وجودش هویدا میگردید. البته این را بگویم که خود من هم دستکمی از او ندارم و کم نبوده موقعیتهایی که همین فرمول عرق نعنا را تجویز نمودهام. حال اینکه، این داستان چه ارتباطی با موضوع انواع برند دارد برایتان بازگو میکنم.دانش برندینگ در این چند سال سرعت بسیار بالایی را تجربه نموده و به قدری زیرشاخههای مختلف، از برندسازی محصول گرفته تا خدمات، مکان، شخص و … به آن افزوده گردیده که بعید است اگر کل عمرتان را هم صرف یادگیری این علم کنید، بتوانید در تمام شاخههای آن به درجه استادی برسید. ولی به نظر من مشکل برندسازی در کشور ما دقیقاً مانند همان راهکار پیرزن قوم و خویش ماست، بدین معنا که برای تمام برندها و با هر شرایطی تنها و تنها یک مدل یا یک راه حل استفاده میگردد. وقتی هم به هویت و شخصیت برند نگاه میکنید، همگی با یک روش و مدل طراحی شده است.در این مقاله تلاش میکنم انواع برند را برای شما تشریح نمایم که به خوبی متوجه شوید که برای برندینگ، فقط و فقط یک راه حل وجود ندارد و هر برندی و با هر شرایطی، راهکار و به اصطلاح داروی خاص خود را میخواهد.برند محصولاولین نوع از انواع برند که میخواهم در مورد آن توضیح دهم، برندسازی محصول است. برندینگ برای محصول زمانی استفاده میگردد که نقطه تماس خود محصول پررنگ تر از هر نقطه تماس دیگری باشد. خب این جمله یعنی چی؟ هر برندی نقاط تماس مختلفی دارد، در مورد نقاط تماس در سایر مقالات توضیح دادهام ولی به طور کلی هر چیزی که باعث میگردد مخاطبین با برند ما در تماس باشند، نقطه تماس نام دارد. به عنوان مثال سازمان شما، نیروی انسانی شما، تبلیغات، بستهبندی، ماشین توزیع و … همگی نقاط تماس برند شما محسوب میگردند زیرا مخاطبین از طریق این موارد با بر,,,انواع برند چیست, انواع برندسازی چیست, انواع مدل برندینگ, بهترین روش برندسازی, بهترین نوع برند, مدل های معروف برند, مدلهای برندسازی ...ادامه مطلب
در این مقاله قصد دارم ضمن معرفی دیوید آکر و اندیشههایش، در مورد این موضوع هم صحبت کنم که چرا در دنیای برندسازی، تا به این حد دیوید آکر مورد احترام و ارزش واقع شده است و چه اتفاقی افتاده است که اکثر صاحبین کسب و کار ترجیح میدهند برای مشاوره برندینگ به سراغ دیوید آکر بروند.بیوگرافی دیوید آکردیوید آکر متولد 1938 در شهر فارگو واقع در ایالت داکوتای شمالی است. او استاد بازنشسته دانشگاه مدرسه کسب و کار هاس (Haas school of business) میباشد و در بزرگی مدرسه هاس همین بس که طبق رتبهبندی Economist، جزء بهترین مدارس کسب و کار دنیا قرار گرفته است. در چند سایت فارسی خواندم که نوشته بودند دیوید آکر استاد دانشگاه کالیفرنیا و برکلی است.یکی نیست بگوید عزیز دل، ترجمه کردن هم راه و رسم خود را دارد، دانشگاه برکلی یکی از دانشگاههای زیرمجموعه دانشگاه کالیفرنیا است و دیوید آکر در مدرسه هاس بوده که یکی از دانشکدههای دانشگاه برکلی است. بگذریم، مجال غرغر کردن نیست و باید سریع بروم سراغ اصل مطلب.دیوید آکر مدرک کارشناسی خود را از مدرسه مدیریت اسلون (MIT Sloan School of management) که زیرمجموعه دانشگاه بزرگ MIT است، دریافت نموده. این مدرسه یکی از قویترین مدارس مدیریت دنیا بوده و جالب است که بدانید، ورود به دوره MBA آن فراتر از حدی که تصور مینمایید، دشوار است. آکر همچنین مدرک کارشناسی ارشد آمار و دکترای مدیریت کسب و کار خود را از دانشگاه استنفورد کسب نموده است، دانشگاهی که هماکنون دختر او یعنی جنیفر آکر، در آنجا به عنوان استاد بازاریابی تدریس مینماید. در نهایت، در سال 2015 به دلیل فعالیتهای فراوان در حوزه بازاریابی، به تالار مشاهیر انجمن بازاریابی آمریکا پیوست. آکر بزرگ، تا به حال سه جایزه اصلی در زمینه بازاریابی کسب نموده است: جایزه Paul D. Converse: این جایزه، توسط انجمن بازاریابی آمریکا (American Marketing Association) در سال 1946 به علت گرامی داشت یاد استاد تجارت دانشگاه ایلینوی یعنی Paul D. Converse که پیشگاه در مطالعات بازاریابی آکادمیک بود، بنا نهاده شده است. جایزه Vijay Mahajan: این جایزه نیز توسط انجمن بازاریابی آمریکا در سال 2000 به عل,,David Aaker ,بازاریابی, برندسازی, دیوید آکر ...ادامه مطلب
در این مقاله تلاش میکنم دانش و تجربه اندک خود را با هم ترکیب نموده و در اختیار شما قرار دهم. به این دلیل از تجربه نیز یاد کردم که تدوین استراتژی برندسازی، فارغ از تسلط به مفاهیم و تئوریهای نظری، نیازمند تجربه فراوان نیز میباشد.این موضوع را به خوبی درک میکنم که حالتان از خواندن مثالهای خارجی بهم خورده (من هم قبول دارم استراتژی برندینگ نایک، اپل، تویوتا و … لزوماً با شرایط اقتصادی و فرهنگی کشور ما همخوانی ندارد) و دلتان میخواهد مثالهای وطنی و همسو با شرایط خودتان مطرح نمایم. اگر سایر مقالات من را نیز مطالعه نموده باشید، همیشه سعی کردم از تجربیات خودم مثال بزنم ولی خب این موضوع را نیز از من بپذیرید، قانوناً و اخلاقاً نمیتوانم نام برند بیاورم و مجبورم در لفافه، مسائل را بیان نمایم البته افرادی که با دقت مقالات را بخوانند معمولاً متوجه میشوند در مورد کدام برند ایرانی صحبت میکنم. اینبار نیز خلف وعده نمیکنم و در خلال بحث، استراتژی برندسازی، برندهای ایرانی را نیز مطرح مینمایم.از پورتر و مینتزبرگ تا تریسی و گادینمایکل پورتر، استراتژی را اینگونه تعریف نموده "استراتژی یعنی مرتبط نمودن سازمان به محیط اطرافش" و احتمالاً اکثر ما بعد از خواندن این جمله به سرعت این پرسش را مطرح مینماییم که: «مایکل عزیز، لطف میکنی اندکی در مورد این تعریف به ما توضیح دهی؟؟؟». مایکل پورتر در ادامه توضیح میدهد: «دوست عزیزم، 5 نیرو در هر بازاری وجود دارد که شرایط بازار و رقابت را تعیین مینماید و استراتژی به این معناست، که شما در بین این 5 نیرو، جایگاهی را انتخاب نمایید که بیشترین قدرت چانه زنی را در اختیار شما قرار دهد».چگونه از جاده استراتژی به ساحل برند برسیم؟؟؟حال که متوجه شدیم، استراتژی برندینگ چیزی فراتر از اندیشههای ست گادین (کتاب گاو بنفش) و سایر رفقا است، باید بدانیم که چگونه میتوان مفهوم استراتژی را به به مفهوم برند، متصل نمود. خب تا به اینجا به این نکته اشاره نمودیم که استراتژی یعنی تعیین نقطهای که بیشترین قدرت چانهزنی را به ما اعطا نماید. خب احتمالاً شما از ابتدای این مقاله تا به اینجا به دنبال کشف پرسش زیر میباشید:چ,برندسازی,استراتژی برند سازی ,برندینگ, تدوین استراتژی برندینگ ...ادامه مطلب
سال 1399 پروژهای در دفتر ما تعریف شد که باید برای یک برند فعال در حوزه کیک، شیرینی، شکلات و … استراتژی برندینگ تدوین مینمودیم. هیچگاه جلسه ابتدایی با کارفرما را فراموش نمیکنم، بعد از اینکه پروپوزال را خوانده بود، بدون هیچ مقدمهای، مدیرعامل نه گذاشت و نه برداشت و با اعتماد به نفس فراوان بیان نمود که: «مگر طراحی یک لوگو چقدر از شما وقت و انرژی میگیرد که این قیمت را به من دادهاید؟». آخر یکی نیست به این کارفرمایان عزیزتر از جان (امان از مشتریمداری که مجبوری به آدم … بگویی عزیزتر از جان) بگوید، قربان آن قد و بالا و کروات مدیرعاملیت بگردم، شما اگر تصور میکنید که کل برندینگ یعنی طراحی یک رنگ، لوگو، شعار و … خب چرا خودتان را خسته کرده و به آژانس برندینگ مراجعه مینمایید؟؟؟ آیا ظهیرالاسلام و انقلاب برای این کار بهتر نبودند؟؟؟بعد از کلی بحث و صحبت، این مدیرعامل خیلی خیلی عزیزتر از جان متوجه شد که فرآیند برندسازی، به کل معنی دیگری دارد، ولی امان از روزی که زبان و عقلت میپذیرد ولی قلبت پس میزند. چرا؟ به این دلیل که بعد از کلی تحقیق و تدوین استراتژی برند، متوجه شدم آن مدیرعامل خیلی خیلی خیلی عزیزتر از جان بدون اینکه هنوز گایدلاین هویت بصری برندش تمام شود، در بازی استقلال و پدیده مشهد، دور زمین تبلیغ کرده است. وقتی تبلیغ را مشاهده نمودم، اول احساس کردم اشتباه دیدهام ولی با توجه بیشتر متوجه شدم، بله بالاخره عزیز دل داستان ما کار خودش را کرده است.در جاده چالوس برندینگ ، کمربرندهای خود را محکم ببندیدبه طور کلی در دنیا، دو مدل اصلی یا به اصطلاح دو مدل مادر برای برندینگ وجود دارد. منظورم از مدل مادر، مدلی است که صفر تا صد برندینگ را به ما نشان میدهد. یکی از این مدلها متعلق است به دیوید آکر و مدل دیگر را آقای کلر در کتاب خود شرح داده است. اول سعی میکنم که مدل کلر را توضیح دهم زیرا مدل دانشگاهی است و کمتر در صنعت کاربرد دارد.طبق مدل کوین کلر، اولین مرحله در فرآیند برندینگ، جایگاهیابی است. کلر معتقد است شما باید ابتدا جایگاه برند خود را مشخص نموده و سپس شروع به تدوین استراتژی برندینگ کنید. بعد از مشخص کردن جایگاه برند، کلر اصطلاحی را استفاده می,برندسازی, برندینگ, فرآیند برند سازی, مراحل برندینگ ...ادامه مطلب
در چند سایت خواندم که نوشته شده بود برندسازی سازمانی ، آینده برندسازی است و تمام کسب و کارها باید به سراغ آن بروند. پادکستها هم تقریباً به همین موضوع اشاره کرده بودند. «همه کسب و کارها باید به سمت برندسازی شرکتی بروند؟؟؟».یکی نیست بگوید سرور، استاد، دوست، دکتر، برادر عزیز که در تلاش برای تولید محتوا هستی، تو اصلاً میدانی چقدر هزینه، انرژی، وقت و هزاران منبع دیگر لازم است تا فرآیند برندسازی شکل بگیرد و حالا آمدهای و نسخه میپیچی که باید در کنار محصولاتان، برند سازمانتان را نیز تقویت کنید. این نوشته مرا یاد سال 1382 میاندازد وقتی که زلزله بم رخ داده بود. بعد از چند ماه، یکی از مسئولین، مانند همیشه مطمئن رو به روی تلویزیون نشست و با اقتدار تمام گفت: بم را یکساله می سازیم.همان روزها معلمی داشتم که در مدرسه به همه ما گفت، این بنده خدا یا نمیداند ساختن یک شهر چقدر زمان میبرد و یا نمیداند یکسال یعنی چه مقدار زمان؟؟؟ حقیقتاً امروز نیز همین اتفاق در مورد برندینگ شرکتی رخ داده است و جا دارد فریاد بزنیم که:استاد گرانقدر، تو یا نمیدانی برندسازی چقدر زمان و منابع لازم دارد و یا احتمالاً شمردن اعداد را به درستی در مدرسه فرا نگرفتهای.ماشین زمانتان را روی 1950 کوک کنید.اساساً در هر رشتهای، کشف ابهامات و پاسخ به معماها، بدون بررسی تاریخ، امکانپذیر نمیباشد.طبق بررسیهای دو محقق کسب و کار یعنی Chiristensen و Morsing، دهه 50 میلادی اتفاقی در دنیای رقابت کسب و کارها روی داد که مدیران، شروع به تغییر رویه خود نمودند. با افزایش شباهت کالاها به یکدیگر و به تبع آن افزایش رقابت در بازار، مدیران متوجه شدند که مصرفکنندگان تمایل بیشتری به استفاده از برندهای محصولی دارند که سازمان ارائه دهنده آن محصول نیز شناخته شده باشد.این جمله بدان معناست که اگر شما در دهه 50 میلادی زندگی مینمودید و به شما دو محصول A و B که هر دو از نظر کیفیت و شهرت مشابه یکدیگر بودند، ارائه میگردید، شما محصولی را انتخاب میکردید که از سازمان تولیدکننده آن نیز اطلاعاتی در اختیار داشتید. مدل دیوید آکر هم به صورت مکرر در مورد آن توضیح دادهام هم به این موضوع اشاره مینماید که بخشی از هویت برن,برندینگ سازمانی, برندسازی, برند ...ادامه مطلب